متاسفانه بچه که بودم قدرنشناسیم در اوج بود و دلمه برگ دوست نداشتم و
به سان بقچه ای بهش نگاه میکردم که باید بازش کنم و محتویات داخلش رو
غذا به حساب میاوردم الان اما زئوس رو شکر عاشقشم و نگران تموم شدن
قابلمه کوچیک دلمه ام؛ که تموم میشه همین امروز:"))
دلمه رو مث ترکای ترکیه بپیچید بقچه ای و گرد نپیچید...متاسفانه سپهر
سرلک و برداشتش از دلمه هم مث تیر تو اعماق قلبم نفوذ کرده=))) حتی
برگاشو نپخته مردی...اوزولدوم سانا
قطره های کوچک افکارم...برچسب : نویسنده : 3rainygirld بازدید : 56