از خواب هایی که میبینم غالبا متنفرم، از همه بیشتر خواب فرودگاه! اکثرا
دارم میرم اما به مشکل بر میخورم مثلا لباسای گرممو جا گذاشتم و اصرار
میکنم بزارید برم بیارمشون یا چمدونم گم میشه یا خودم گم میشم یا به پرواز
نمیرسم...و همشون به نوعی تروما هستن:")
از همه بیشتر غمگین لباس گرم میشم چون یادآور اون باریه که پیش بابا که
بودم مهر اومده بود و یک بارم اندک برفی باریده بود و من نه کفش مناسب
داشتم و نه لباس نه میخرید نه اجازه میداد بگم مامان لباسامو از ایران
بفرسته و من همش با ترس سر میکردم و هرروز سردتر میشد:")
معمولا از خواب میپرم و میبینم میانه شبه نه خوابم میبره و نه درست بیدارم
فقط رویه زخم قدیمی درونیم کنده شده و خونشم بند نمیاد...
پ ن:
از پشه ها متنفرممم، از کجا پیدا میشن؟!نمیدونم ولی اکثرا منو نیش میزنن و
دیوونم میکنن یه جا هم نمیشینن و نمیتونی ام بکشیشون انگار دچار جهش
ژنتیکی شدن و فهمشون رفته بالا:/
قطره های کوچک افکارم...برچسب : نویسنده : 3rainygirld بازدید : 10