تولد و زشتی ها

ساخت وبلاگ

سه گانه ناپل بود که دوست داشتم بخرم و ازتون درخواست گلریزون

کرده بودم؟:)) برای تولدم خریدمش:")

تولدم هشت بهمنه و ما پنجم جشن گرفتیم و چون بهم نچسبید (با

وجود سفارش کیک و بلاه بلاه بلاه!!)و چون من و مامان تو یه ماه

متولد شدیم و روز تولدمون خیلی نزدیکه روز اصلی تولدم هشت

بهمن یه کیک دیگه خریدیم، دوباره آرایش کردیم و شمع فوت کردیم

جفتمونو و عکس گرفتیم(دلم یهو خواست خودم و مامان باشیم

فقط!)

خلاصه ازونروز ریسه نور بالای مبل با تیکه های چسب وصلن به

دیوار و الان روشن کردمشون تا اولین کتابو شروع کنم و حقیقتا از

میزان اسامی شخصیت ها خوف کردم چرا تو سریال اونقدر زیاد

بنظر نمیومدن؟!شاید چون میدیدیمشون این زیاد بودن اسامی اونم

واسه منی که اسمارو به شدت قاطی میکنم خوب نیست اما

it is what it is به قول مامان پول خرجش کردم و تا ورق به ورق

کتابارو بو نکردم و نجوریدم و نخوندم کنار نمیکشم:))

پ ن:

یه وقت فکر نکنید به گ*یی نداشتیما خیر پر از به گ*یی بودیم از

خراب شدن پکیج یه روز قبل تولدم که میخواستم برم حموم تا درد و

ورم پای مامان که وحشت زدم میکنه تا مسائلی که با آغ بابا به وجود

اومده همشون زجرم دادن=))

قطره های کوچک افکارم...
ما را در سایت قطره های کوچک افکارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3rainygirld بازدید : 43 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1402 ساعت: 14:24