زنداییم و دختر خواهرشوور بازی

ساخت وبلاگ

پریشب پسرداییم ساعت یک برام پیام فرستاده بود و خب من خواب

بودم(دو هفته اس که با چنگ و دندون سعی میکنم شبا زود بخوابم!)

فردا صبحش دیدم پیامشو پاک کرده و بهش زنگ نزدم و پیامم ندادم

چون ما ارتباط آنچنانی نداریم با هم:)) بعد ازظهر زنگ زد که دارید به

من دو تومن بدید من قسط ماشینم سررسیده نیاز دارم...

مامانم؟بدیم گناه داره...

من؟گفتم اول زنگ بزنیم به داییم از اون بپرسیم چون پسر دایی من

استاد پول کندن و پس ندادنه:)) داییم گفت که گویا زنداییم مریض

شده و علی بردتش بیمارستان و پول ندارن و آره بدین بهش منتها

نهایت زرنگی من چه بود؟اینکه گفتم باشه من میریزم به حساب

زنداییم...

حالا نهایتا یه تومن دو تومن ارزش نوشتن داره؟نه اما مسئله

اینجاست که آخرین باری که من با دخترداییم و زنداییم هم کلام

شدم تو یه مسافرت بود که دخترداییم کلی به من و مامانم توهین

کرد، منو بلاک کرد و زنگ زد به مامانم و جیغ داد کرد و آخرشم گفت

من عمه ای مث تو ندارم:))) چرا؟ چون مامانم به پسردهییم گفته بود

باید مهتاب بیاد و رفتارش رو توضیح بده وگرنه برای من دیگه وجود

نداره و خب دخترداییم پیش دستی کرد که خب به عنم=) ازونطرفم

گفت حق نداری با مامانم و بابام هم ارتباط داشته باشی؛ اینجا شاید

واستون سوال پیش اومده باشه که دخترداییم چند سالشه؟۲۹ سال

دوستان اما رفتارش به سان بچه های ۱۰ ساله اس...

داییم آدم حسابش نکرد و هم چنان با ما ارتباط داره اما زن داییم؟

همون فرداش رابطه شو با ما قطع کرد تا دیشب و دیشبم حتی

خودش زنگ نزد بگه پول میخواد حالا جدا برای من سواله این خوبی

کردن و پول دادن کار درستی بود یا سادگی بودش؟!

من مطمئنم بعدا زنداییم زنگ نمیزنه و تشکر نمیکنه و نیازی هم

نیست ولی یکم یه جوری نیست؟!:))احساس میکنم احتمالا حق

مسلمشون میدونن از زنداییم ناراحتم چون پشت دخترش که اشتباه

کرد وایساد و چرا از همون دخترش پول نگرفت؟!

نتیجه اخلاقی ماجرا من میخوام بد بشم مامانم نمیزاره=)

پ ن:

خواستم بهتون بگم که وقتی زنداییم ازدواج کرده بود با داییم

مامانم بچه هاشو چه پسرداییمو و چه دخترداییمو براش نگه

میداشت و ناهار و شامشونم میذاشت تا زنداییم بتونه مدرکشو

بگیره چه سالی؟بین دهه شصت تا هفتاد! پس فرضتون این نباشه که

مامان من چه خواهرشووریه که ای کاش بود:)

همون موقعش مامان من تو دانشگاه یه درس ریاضی داشت و از

زنداییم کمک خواسته بود زنداییم گفته بود خرج داره و مامانمم

خودش درسو خونده بود و فیلان اما جدا ما باید این پولو میدادیم؟!

ورای ارزش مادی کمش...

قطره های کوچک افکارم...
ما را در سایت قطره های کوچک افکارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3rainygirld بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1402 ساعت: 14:24