تناسخ

ساخت وبلاگ

مرگ منو نمیترسونه اما فکر کردن به کلمه تناسخ رعشه تو جونم

میندازه چون معلوم نیست اگه زندگی دیگه ای باشه ما تو چه کالبدی

میایم و چکار قراره بکنیم؟ میوفتیم طبقه های زیر یا طبقه های

اول؟!(the paltform)

اما فکر نیست شدن در آن و کسری از ثانیه و تبدیل شدن به یه

مولکول نمیدونم چی چی منو حتی خوشحال میکنه:)

مامان میگفت ما که شی نیستیم ۵۰۰ سال دیگه از زیر خاک درمون

بیارن و بازم باقی بمونیم که حتی همون اشیا هم فرسوده میشن اما

بحث من فرسودگی جسمی نیست! احساسات زیادی و بیش از اندازه

ان، کانسپت زمین و اتفاقات بدش شت ماجرارو درآورده و نهایتا خب

که چه؟بنظرم یه بیگ بنگ لازم داریم یا حداقل من یه بیگ بنگ

میخوام=)

عا و تازه بدتر از همه گولمون زدن اشرف مخلوقاتین اما نه دوستان

ما بدبخت ترین موجود روی این کره خاکی هستیم به سبب فکر

کردن و مهم ترینش احساس کردن! امان از تموم احساسات لعنتیمون

که یه افسردگیش بدتر از سردرد از پا میندازه...احساس فقدان، ترس،

دوست نداشته شدن، نفرت...تو ماچه عزیزانم تو ماچ!

قطره های کوچک افکارم...
ما را در سایت قطره های کوچک افکارم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3rainygirld بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1402 ساعت: 14:24